نوشته شده توسط : امین

اومدي شبيه بارون دله من خسته خاكه

واسه اون نم نمه چشمات ، نميدوني چه هلاكه

نمي دوني ، نميدوني واسه من چقدر عزيزي

شايدم مي دوني اما منو باز به هم ميريزي

نمي دونم چي رازيه كه تو چشمات خونه كرده

هر چي هست اونقدر قشنگه كه منو ديوونه كرده

 

نمي گم عوض شدي تونه هنوزم مهربوني

حدسشومن زده بودم نمي خواي پيشم بموني

روزايه اول اين عشقو عشتياقت تازه تر بود

حالا با صد التماسم ديگه پيشم نميموني

يك روزي خوندم يك جايي از عزيز بي وفايي

واسه دوامه يك عشق عاشقوبايد بروني

 

رفتيو من تنها شدم با غصه زندگي

قسمته تو سفر شدو قسمته من آوارگي

اگر واست زحمتي نيست سر عهدمون بمون

منم تو رو سپردم دسته خدايه مهربون

دلم واست شور ميزنه اين دله بي خبر نزار

تو رو خدا با خوبيات روهيچ دلي اثر نزار

يك شب تو پاييز كه غمت سر به سره دل ميزاره

فرزانه همون كسيه كه بيشتر از همه دوست داره

 

توكه نيستي ... تو كه نيستي قلبه عاشق بي قراره

آرزويه تو رو داشتن باز تو رو يادم مياره

تو بدون كه بي تو هرگز شبه من سحر نميشه

جز تو چشمام واسه هيچكي نميباره ، تر نميشه

هنوزم حسه نيازت از تو قلبه من نرفته

كاش بدوني ، كاش بدوني زندگي بي تو چه سخته

 

روزي كه مي خواست بره 10 تا بزره گل بهم داده گفت :

اين 10 تا بزر رو بكار ، هر وقت جوونه زدن من بر ميگردم. منم اونا رو يكي يكي كاشتم ، اما انگار اين آخريه قصده جوونه زدن نداره

من اونقدر عاشق بودم كه نفهميدم يك سنگ ريزه هيچوقت جوونه نميزنه.... يعني اون هيچوقت بر نميگرده ....

 

يك روزي بهت گفتم منو چقدر دوسم داري ؟

گفتي از اينجا تا خدا مهربون

خيلي خوشحال شدم ، اما الان يادم اومد كه بهم مي گفتي خدا از همه چي بهت نزديك تره .

 

پنجره بسته نشونه رفتنه يك عاشقه

غروبه دلگير ،نشانه رفتنه دقايقه

و ....

سكوته دريا نشانه غرق شدنه يك قايقه

 

 زمونه ازم پرسيد كيو بيشتر از همه دوست داري؟

من راجبه تو هيچي بهش نگفتم،

آخه رسمه زمونه اينه كه هر كي رودوست داري ازت ميگيره.

 

عشقه من باش تا نميرم

آخه من بي تو ميميرم

نرو تا تنها نمونم بي تو با بغضه شبونم

عزيزم عشقه مني تو

مثله مجنون پره دردي

گريه هايه آسمونم ميگه تو بر نمي گردي

دلم از بس گله داره

روز هارو هي ميشماره

خدا جون كاري بكن تا

بمونه پيشم دوباره

گلكم با من بمون تا بتونم دووم بيارم

آخه ميدوني عزيزم بي تو من طاقت ندارم. --- از سروده های خودشون

 

دله من بازم گرفته ، تو كه پيشم نمياي

همه روزام غم گرفته ، تو كه پيشم نمياي

گلومو يك بغضه سنگين داره هي چنگ ميزنه

چشامو غبار گرفته ، تو كه پيشم نمياي

من ميگم دوست دارم باز ، اما تو ناز ميكني

تا ميگم بمون پيشم باز ، داري پرواز ميكني --- از سروده های خودشون

 

تو رو خدا گريه نكن به خاطره منم شده

بزار خيال كنم دلت رازي به رفتنم شده

گريه كني نمي تونم اشكاتو طاقت بيارم

فداي چشمات عزيزم ، خيلي خيلي دوست دارم

 

بيا تا ليلي و مجنون شويم ، افسانه اش با من

بيا با من به شهره عشق رو كن ، خانه اش با من

بيا تا سر به رويه شانيه هم رازه دل گوييم

اگر مويت چو رز هم شد پريشون ، شانه اش با من

سلام اي غم ، سلام اي آشناي مهربانه دل

پر پرواز باز كن چون پرستو ، لانه اش با من

 



:: بازدید از این مطلب : 414
|
امتیاز مطلب : 33
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
تاریخ انتشار : شنبه 2 دی 1388 | نظرات ()
نوشته شده توسط : امین

تبسم تو تجسم تمام خوبي هاست ، به تبسمت سوگند ، شاد بودنت براي آرزوي ماست --- از طرف ساناز خانوم


آدم به زمين آمد اين حادثه رويا نيست / اين فرصت بي تكرار عشق است معما نيست --- از طرف آيلار خانوم


حتي اگر ديدن تو برام بشه خيلي محال/مهم اينه دوست دارم فاصله هار بي خيال --- از طرف آيلار خانوم


انسان عزيزانش را فراموش نميكنه بلكه تنها به نديدنشون عادت ميكنه !تقديم به كسي كه عادت به نديدنش مثل فراموش كردنش غير ممكنه --- از طرف آيلار خانوم


خسته در حبس زمينم ، ماه من يادم كن ، به نگاهي به پيامي ،سخني شادم كن --- از طرف ساناز خانوم


اگر گاهي ندانسته به احساس تو خنديدم ، و يا با آرزو هايم فقط خود را پسنديدم ، گناهم را ببخش اگر از دست من در خلوت خود گريه كردي ، اگر بد كردم و هرگز به روي خود نياوردي ، گناهم را ببخش اگر تومهربان بودي ومن نامهربان بودم ، براي ديگران سبز براي تو خزان بودم ، گناهم را ببخش... ---از طرف آيلار خانوم


ميدوني چرا ميگن بني آدم اعضاي يكديگرند؟ چون يكي مثل تو مياد ميشه قلب من --- از طرف ليلا خانوم


به درد هم اگر خورديم قشنگ است / يه شانه يار هم بوديم قشنگ است / در اين دنيا كه پايانش به مرگ است / براي هم اگر مرديم قشنگ است --- از طرف ليلا خانوم


خاطرم نيست تواز باراني يا كه از نسل نسيم / هر چه هستي ، گذرا نيست هوايت ، يادت ... / فقط آهسته بگو با دلم مي ماني --- از طرف ليلا خانوم


آروم زل بزن به گوشيت .... كاري ندارم !....فقط خواستم بگم ديوونه ي همين نگاتم !! --- از طرف فرزانه
مي گويند روزگار استاد فراموشي هستش اميدوارم تو شاگردش نباشي --- از طرف ساناز خانوم

قلبم را نیازی بیشتری است تا برون ریزم تمامی درد هایم هر چند که دل سفره نیست محرم کجاست ...

و کدامینتان استقامتی چون ... تا بشنود آنگاه که سنگه صبور عاجز ماند نشانم دهید آن کس که سیل اشک مرا دیدن باشد جایی که گونه هایم رفیق نیمه راه سفرم من نخواستم سروی باشم بلند و آزاد یا که تاکی پر حاصل من به برگی زرد در پاییز قانع ام اگر در زیر پای عابری له شوم




:: بازدید از این مطلب : 416
|
امتیاز مطلب : 74
|
تعداد امتیازدهندگان : 23
|
مجموع امتیاز : 23
تاریخ انتشار : شنبه 2 دی 1388 | نظرات ()