هميشه از نگاه تو با تو عبور مي کنم از اين که عاشق توام حس غرور مي کنم دوباره با سلام تو تازه تازه مي شوم با نفس ساده تو غرق ترانه مي شوم با تو ستاره ميشوم ......... از سايه هاي ملتهب هميشه مي گريختم با رفتن تو هر نفس بغض دوباره ميشوم ناجي شام شوکران; با دل عاشقم بمان به حرمت حضور تو چون تو يگانه ميشوم خانه به خانه ديدمت همچو فسانه ديدمت با تو ستاره ميشوم.

**عشق چيست؟ 3 ثانيه نگاه، 3 دقيقه خنده، 3 ساعت صفا، 3 روز آشنايي، 3 هفته وفاداري، 3 ماه بيقراري، 3 سال انتظار، 30 سال پشيماني!

**به سلامتي ديوار، چون که هر مرد و نامردي بهش تکيه ميکنن! به سلامتي کلاغ نه براي سياهيش، براي يک رنگيش، به سلامتي کرم خاکي، نه براي کرم بودنش، براي خاکي بودنش، به سلامتي گاو، چون نگفت من، گفت ما! و به سلامتي ما، که دوست داشتن يادمون نرفته!

گفتگوي ماه و نابينا: نابينا گفت: دوستت دارم ماه گفت تو که منو نمي بيني چطوري دوستم داري نابينا گفت اگه مي ديدمت عاشق زيباييت مي شدم اما الان که نمي بينمت عاشق خودت هستم.

چشمان خسته ات ، آرام و بي صداست گويي ز راز تو، آگه فقط خداست ناگفته هاي تو، در سينه ات نهان اما سکوت تو، گوياي صد بيان آن گونه هاي تو ، دشت شقايق است شرح سکوت تو، نشر حقايق است تنهايي و غريب ، در بزم بي کسان رنجيده سينه ات ، از ظلم ناکسان گر چه تبسمي ، بر لب نشانده اي در پشت خنده ات ، دل خسته مانده اي.

بابا کجايي؟ نيستي؟ توريستي؟ امپرياليستي؟کمونيستي؟ فاشيستي؟دموکراتيستي؟ خدايي نکرده مريض که نيستي؟راستي هرجا هستي و هرکي هستي بيسته بيستي.

در وجودم چيزي هست که تو را نجوا مي کند ... و تنها عشق مرا رها مي کند ... و نور آن نگاهي ست که تو به من روا مي کني ... پس عشق و نور را از من دريغ نکن و بر من بتاب که بي عشق تو ؛ بي نگاه تو ؛ بي تو رو به غروب رهسپارم.... مرا به طلوعي ديگر برسان.

وقتي که ديگر نبود من به بودنش نيازمند شدم وقتي که ديگر رفت، من به انتظار آمدنش نشستم وقتي که ديگر نمي توانست مرا دوست بدارد ، من او را دوست داشتم وقتي که او تمام کرد من شروع کردم وقتي او تمام شد من آغاز شدم و چه سخت است تنها متولد شدن. مثل تنها زندگي کردن . مثل تنها مردن...

*هرگاه يک مسيحي مي ميرد بر سر مزارش صليبي مي آويزند تا همه بدانند آنجا گوري است تو هم بر گردنت صليبي بياويز تا همه بدانند سينه ي تو گورستان مــن است...
وقتي بارون نگاهت رو به نگاهم ريختي؛دلم زنده شد. وقتي با دلت قدم به دلم گذاشتي؛ زلزلهي شديدي رو توي دلم حس کردم . وقتي اومدي؛ تموم تنهاييهام رو با خودت بردي. از همون اول مي دونستم اومدي که توي قلبم بموني..... براي هميشه پس اي نازنين ! اي تنها مونس ! اي عشق : بمون تا بتونم بمونم .
بنوش به سلامتيه هر چي عاشقه تو اين دنياست: به سلامتي گاو چون نگفت من گفت ما. به سلامتي کرم خاکي به خاطر خاکي بودنش بسلامتي خيار به خاطر يارش به سلامتي شلغم به خاطر اون غمش به سلامتي کلاغ هر چند که سياهه ولي عوضش يه رنگه به سلامتي ديوار که هر مرد و نامردي بهش تکيه ميده به سلامتي شمع که حرف نميزنه عمل ميکنه و تا آخرش به پات ميسوزه به سلامتي خودت و خودم که مدتهاست دوستيم و همديگرو ايگنور نميکنيم که هيچ خيلي هم با هم مهربونيم.

:: بازدید از این مطلب : 522
|
امتیاز مطلب : 375
|
تعداد امتیازدهندگان : 105
|
مجموع امتیاز : 105